معرفی کتاب انسان در جستجوی معنی|مشاوره تحصیلی شهداد
کتاب انسان در جستجوی معنی با عنوان اصلی Man’s search for meaning اثر دکتر ویکتور فرانکل است که در آن از تجربهای صحبت میکند که منجر به کشف لوگوتراپی شد. این تجربه، اسیر بودن در اردوگاه کار اجباری در زمان نازیها است. پدر، مادر، برادر و همسر او یا در اردوگاهها جان سپردند و یا به کورههای آدمسوزی فرستاده شدند.
در پیشگفتار این کتاب آمده است:
دکتر فرانکل روانپزشک و نویسنده، گاهی از بیماران خود که از اضطرابها و دردهای کوچک و بزرگ رنج میبرند و شکوه میکردند میپرسید، «چرا خودکشی نمیکنید؟» او اغلب میتوانست از پاسخ بیماران خط اصلی رواندرمانی خویش را بیابد. در زندگی هرکسی، چیزی وجود دارد. در زندگی یکنفر عشق وجود دارد که او را به فرزندانش پیوند میدهد؛ در زندگی دیگری، استعدادی که بتواند آن را به کار گیرد؛ در زندگی سومی شاید تنها خاطرات کشداری که ارزش حفظ کردن دارد. یافتن این رشتههای ظریف یک زندگی فروپاشیده، بشکل یک انگاره استوار، از معنا و مسئولیت، هدف و موضوع مبارزهطلبی «لوگوتراپی» است، که تعبیر در فرانکل «از تحلیل اگزیستانسیالیستی» نوین (هستی درمانی) است.
اساس کتاب انسان در جستجوی معنی لوگوتراپی است که در سراسر کتاب به بررسی جنبههای مختلف آن پرداخته شده است. تجربههای نویسنده هم در اردوگاه کار اجباری نیز در راستای کمک به فهم لوگوتراپی میباشد. در ادامه چند قسمت از متن کتاب را در مورد لوگوتراپی مرور میکنیم:
لوگوتراپی در مقایسه با روانکاوی روشی است که کمتر به گذشته توجه دارد و به دروننگری هم ارج چندانی نمینهد، در ازاء توجه بیشتری به آینده، وظیفه و مسئولیت و معنی و هدف دارد که بیمار باید زندگی آتی خود را صرف آن کند. (انسان در جستجوی معنی – صفحه ۱۴۲)
این وظیفه لوگوتراپی است که بیمار را در یافتن «معنا» در زندگی، اندیشههای پنهانی وجود و معنای نهفتهی آن یاری کند. (انسان در جستجوی معنی – صفحه ۱۵۶)
لوگوتراپی سعی و کوشش دارد که بیمار را کاملا از وظیفهی مسئولیتپذیری خود آگاه سازد. از این رو این وظیفه را بر عهدهی بیمار میگذارد که خود «انتخاب» کند. انتخاب اینکه در برابر چه کسی و چه چیزی تا چه جد مسئول است. (انسان در جستجوی معنی – صفحه ۱۶۹)
لوگوتراپی با در نظر گرفتن گذرایی هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا میخواند. (انسان در جستجوی معنی – صفحه ۱۹۲)
به طور کلی این کتاب به دو بخش تقسیم شده است:
بخش اول: تجاربی از اردوگاه کار اجباری
فرانکل در سال ۱۹۴۲ یعنی در ۳۷ سالگی به دست نازیها اسیر شد و قطار او را به سمت شمال شرق به «آشویتس» این اردوگاه مرگ، این کشتارگاه سازمان یافته که ابزار مرگ شش میلیون یهودی از جمله خانوادهی فرانکل را تهیه دیده بود، به «آشویتس» که میدان تجربیات وحشتناک و آزمایشگاه واقعی این روانپزشک اگزیستانسیالیست «هستیگرا» بود، برد. نویسنده در این بخش از ورودش به دنیای ترس و وحشت میگوید. از اینکه چه بلاهایی سر اسیران آمده است و آنها چه سختیهایی کشیدهاند. از رنج کشیده آدمهای بختبرگشتهای صحبت میکند که هر لحظه ترس فرستاده شدن به کورههای آدمسوزی یا فرستاده شدن به اتاق گاز را داشتند.
بخش دوم: اصول اساسی در لوگوتراپی
در این بخش نویسنده مفاهیم و اصول اساسی در لوگوتراپی را بیشتر توضیح میدهد و نسبت به بخش اول بیشتر جنبه علمی دارد. فرانکل در این قسمت به دستاوردهای خود در آن سالهای سخت اشاره میکند و در واقع شرح میدهد که چه چیزی باعث شد برخی از افراد، زنده از اردوگاه کار اجباری جان سالم به در ببرند. بخش دوم از فصلهای مختلفی تشکل شده است. سرفصلهای بخش دوم عبارتند از:
- مفاهیم اساسی در لوگوتراپی
- معناجویی
- ناکامی وجودی
- نوروزهای نئوژنیک یا اندیشهزاد
- پویایی اندیشهای
- خلاء وجودی
- معنای زندگی
- جوهر وجود
- معنای عشق
- معنای رنج
- مسایل فوق بالینی
- لوگودراما
- معنای مافوق
- انتقال و گذرایی زندگی
- لوگوتراپی به عنوان یک روش
- عصبیتها (نوروزهای) قومی
- انتقاد از جبرگرائی مطلق
- ایمان روانپزشکی
- روانپزشکی انسانی شده
در خوب بودن این کتاب تردید نکنید و در اولین فرصت آن را مطالعه کنید. انسان در جستجوی معنی با وجود اینکه بخش اول آن بسیار تلخ است اما کتاب مهمی است. یکی از دلایل مهم بودن کتاب هم این است که نویسنده درباره تجربیات خودش صحبت میکند. درباره چیزهایی صحبت میکند که از نزدیک لمس کرده و دیده است. یکی دیگر از دلایل مهم بودن این کتاب این است که ویکتور فرانکل با وجود اینکه خودش نیز در آن شرایط سخت زندگی میکرد، برای دیگران سخنرانی انجام میداد و آنها را تشویق میکرد تا به چیزی چنگ بزنند؛ به فرزندشان، به کسی که در انتظار آنهاست، به کتابهایی که باید بنویسند و یا به هر چیز دیگری که برایشان مهم است. چنین آدمی با چنین روحیه قوی، قطعا فرد مناسبی است که درباره معنی زندگی صحبت کند.
صبحتهای ویکتور فرانکل از اردوگاه کار اجباری و افرادی که از آن با امید و آرزو جان سالم به در بردهاند، شگفتانگیز است. چطور انسان میتواند در یک شرایط فاجعهبار با وجود سختیهای باورنکردنی به آینده امیدوار باشد و یا حتی معنایی برای زندگی خود متصور باشد. حتی فکر کردن به آن شرایط هم دلهرهآور است، چه برسد به اینکه به شکل واقعی در آن شرایط حضور داشته باشید. به اعتقاد من، آدمهایی مثل ویکتور فرانکل و افراد دیگری که در آن شرایط امید خود را از دست نداده و همواره به یک معنی در زندگی چسبیده بودند، ابرانسان هستند. در کنار این موضوعات باید به قدرت انسانهای بزرگ هم احترام گذاشت. کسانی که در هر شرایطی خود را از دست نمیدهند و همیشه رو به جلو حرکت میکنند. اگر شما هم فکر میکنید زندگی سختی دارید، یا آینده را روشن نمیبینید، یا از دست مشکلات به تنگ آمدهاید و یا هرچیز دیگری، پیشنهاد میکنم حتما این کتاب را مطالعه کنید.