معرفی کتاب بیشعوری|مشاوره تحصیلی شهداد

کتاب بیشعوری با عنوان فرعی راهنمای عملی شناخت و درمانِ خطرناک‌ترین بیماری تاریخ بشریت، اثری است که می‌توان موضوع آن را روانشناسی، خودشناسی، شخصیت‌شناسی، اختلالات شخصیتی و رفتارشناسی در نظر گرفت اما با این حال، کتاب بیشعوری در درجه اول یک کتاب طنز است.

پشت جلد کتاب بیشعوری متنی آمده است که به خوبی تصویری از بیشعوری و افراد بیشعور ارائه می‌کند. سوال‌هایی در این متن پرسیده می‌شود که بدون شک بیشتر ما پاسخ مثبتی برای آن‌ها داریم:

آیا از اینکه همسایه‌تان زباله‌هایش را در جوی آب می‌ریزد عصبانی هستید؟ آیا تا به حال پیش آمده که در اداره‌ای برای گرفتن یک امضا روزها و ساعت‌ها در آمدوشد باشید؟ آیا احساس می‌کنید برخوردهای رئیس‌تان با شما توهین‌آمیز است؟ آیا با شنیدن حرف‌های سیاست‌مداران دچار رعشه و ناسزاگویی می‌شوید؟ هیچ دلتان خواسته یک صندلی را بر فرق پزشکی بکوبید که بدون آنکه اجازه بدهد در مورد بیماری‌تان توضیحی بدهید شروع به نوشتن نسخه کرده است؟ آیا از دیدن مجری‌های تلویزیون عصبی می‌شوید؟ آیا وسوسه خفه‌کردن فامیل‌هایی که دائما مشغول فضولی و نصیحت و بزرگ‌تری‌اند، زیاد به سراغتان می‌آید؟ با همکاران از زیرِ کار دررو و زیرآب‌زن زیاد دست به یقه می‌شوید؟ آیا هر هفته دوستانی به سراغتان می‌آیند که بخواهند شما را به فعالیت تجاری یا آیین جدیدی دعوت یا دست‌کم چاگرایتان را باز کنند؟ رابطه‌تان با همسرتان چطور است؟ به فکر جداشدن از او هستید یا آن‌قدر شرور است که حتی جرئت جداشدن از او را هم ندارید؟

همان‌طور که از عنوان کتاب برمی‌آید، این کتاب در مورد بیشعوری است. قالب اصلی کتاب طنز است و بسیار مهم است که این موضوع را مورد توجه قرار دهید. در این کتاب شما باید یک اثر که از نتایج تحقیقات و نظر دانشمندان حوزه‌های مختلف استفاده کرده باشد، روبه‌رو نیستید. نویسنده در ابتدای کتاب، مقدمه‌ای از زندگی خودش و اینکه چطور متوجه شده آدم بیشعوری است ارائه می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه رفتار خود را اصلاح کرده است و حالا می‌خواهد به دیگر بی‌شعورها هم کمک کند تا آن‌ها خودشان را اصلاح کنند. خاویر کرمنت اعتقاد دارد که شاید نتوان تعریف دقیقی از بیشعوری ارائه کرد اما می‌توان به‌راحتی آن را تشخیص داد.

این کتاب در ۵ بخش اصلی و ۲۴ فصل نوشته شده است.

بخش اول: چه کسی بی‌شعور است و چرا یک نفر باید بخواهد بی‌شعور باشد؟

  • سرگذشت فرد
  • چند سرگذشت دیگر
  • تعریف بی‌شعوری
  • ماهیت بی‌شعوری
  • شدت بی‌شعوری

بخش دوم: انواع بی‌شعورها

  • بی‌شعور اجتماعی
  • بی‌شعور تجاری
  • بی‌شعور مدنی
  • بی‌شعور مقدس‌آب
  • بی‌شعور عرفان‌باز
  • بی‌شعور دیوان‌سالار
  • بی‌شعور بیچاره
  • بی‌شعور شاکی

بخش سوم: وقتی جامعه بی‌شعور می‌شود

  • تجارب به‌مثابه بی‌شعور
  • دولت به‌مثابه بی‌شعور
  • خواندن، نوشتن و بی‌شعوری
  • بی‌شعوری در رسانه، یک اپیدمی واقعی

بخش چهارم: زندگی با بی‌شعورها

  • کار کردن با بی‌شعورها
  • وقتی دوست بی‌شعور است
  • ازدواج با آدم بی‌شعور
  • بی‌شعور مادرزاد
  • فرزندانِ والدین بی‌شعور

بخش پنجم: راه نجات

  • مراحل درمان
  • وسایل درمان

جنبه طنز کتاب موضوعی است که خواندن آن را راحت و لذت‌بخش می‌کند. به عنوان مثال، در ابتدای هرفصل یک نقل‌قول آمده است که عموما بسیار خنده‌دار هستند. نقل‌قول هایی تمسخرآمیز و ابداعی. چند نمونه از این نقل‌قول‌ها:

اگر بی‌شعورها عاشق می‌شوند فقط به یک دلیل است: می‌خواهند در هیچ‌چیز کم نیاورند، از جمله عشق. -وینیفرد، عاشقِ شکست‌خورده یک بی‌شعور (کتاب بیشعوری – صفحه ۲۹)

بزرگ‌ترین راز خلقت این نیست که خدا چرا جهان را خلق کرده است، بلکه این است که چرا بی‌شعورها را این‌قدر گستاخ و منفور آفریده است.  -دیوارنوشته‌ای پشت یک در، در کلیسای بوستون (کتاب بیشعوری – صفحه ۵۱)

اگر هفته‌ای دست‌کم یک بار در اعتراضی مدنی شرکت نکنم، حُناق می‌گیرم. علت اعتراض مهم نیست، مهم خود اعتراض کردن است که به خاطر آن زندگی می‌کنم.  -هنریتا براون، یک اکتیویستِ بی‌شعور تحت درمان (کتاب بیشعوری – صفحه ۱۱۱)

کتاب بیشعوری با وجود اینکه یک کتاب معتبرِ علمی نیست، اما حرف‌های مهمی برای گفتن دارد. حرف‌هایی که ممکن است برای یک خواننده جدی بسیار آگاهی دهنده باشد. حرف‌هایی که شاید در قالب طنز بهتر بتوان آن‌ها را بیان و به خواننده منتقل کرد.

اما در مورد این کتاب یک نکته مهم و اساسی وجود دارد که نباید آن را از یاد برد. خواننده کتاب بیشعوری باید مراقب باشد در دام خودبرتربینی (!) گرفتار نشود. این طبیعی است که عموم آدم‌ها در مورد خودشان موضوعات منفی را قبول نکنند و به خودشان به عنوان یک انسان متشخص و بافرهنگ نگاه کنند. (مخصوصا کسانی که کتاب هم می‌خوانند.) چه کسی دوست دارد فکر کند که یک بیشعور است؟ مسلماً هیچ‌کس. پس وقتی سراغ این کتاب رفتید باید با این ذهنیت شروع به خواندن آن کنید که من در پی اصلاح رفتار خودم هستم نه اینکه انسان‌های بیشعور را بهتر بشناسم که فردا در خیابان یا سر کار یا هرجای دیگر آن‌ها را شناسایی کنم.

۵/۵ - (۱۷ امتیاز)

معرفی کتاب موفقیت

اشتراک
اطلاع رسانی به
guest
0 Comments
بازخورد داخلی
مشاهده تمام نظرات